یه نفرتو دستشویی پارک بود که دید یکی داره در میزنه...
بعد از 10 ثانیه گفت : سلام چطوری؟
اون شخص خجالت زده گفت: خوبم مرسی!!!
گفت: چیکار میکنی؟
گفت:آدم اینجا چیکار میکنه؟!؟
دوباره گفت :میتونم الان بیام اونجا؟
...
...
...
...
عصبانی شد گفت:نه هنوز خودم کار دارم...
یهو دید داره میگه:
"من بعدا بهت زنگ میزنم. الان یه دیونه ای تو دسشویی داره جواب سوالای منو میده."
اون مرد به خودش گفت دیگه نمیخوام ،بیام بیرون اصلا...
طبقه بندی: طنز
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92 خرداد 12 توسط
جباری | نظر بدهید